ثروتمند بودن همیشه بهتر از فقیر بودن است
- مجموعه: برای زندگی بهتر
راز ثروتمند شدن
بعضی به مسأله فقر بیش تر اهمیت داده اند و آن را با زهد و ساده زیستی هم معنا دانسته اند ولی مسأله سرمایه دار شدنی که نتيجه اش قدرت آوری، علم آموزی و رفع نیازهای مادی مردم است چیست؟ سرمایه داری زمانی بد است که به تجمل ختم شود و اگر نه بدون سرمایه مگر ميشود حتی فعالیت مذهبی کرد؟
فقر خوب نیست همانطور که بیماري خوب نیست فقر هم یک بیماري ذهني است بیماري که انسان را ضعیف ميکند ، انسان را ضعيف و کوچک ميکند ، حس را بد ميکند و کاری ميکند که از زندگی لذت نبرید. در فقر اصلاً حس خوشحالی و شادمانی وجود ندارد شما باید ثروتمند شوید و خوشحالی و ارامش حقیقی را تجربه کنید. شخصی که بیمار ميشود و پول کافی براي معالجه خود ندارد احساسش هر روز بدتر و بدتر ميشود ، شخصی که بده کار است و هر لحظه استرس دارد، نمی تواند شاد باشد و ارامش را لمس کند.
زندگی باید همراه با خوشحالی و لذت و ارامش باشد و بدون پول نمی توان خوشحالی حقیقی را حس کرد.
هنگامی که که ذهن انسان نگران پول باشد آرامشی وجود ندارد، لذتی وجود ندارد و اصلاً حس خوبی بوجود نمی آید. ثروتمند شدن خوب است، انساني که ثروتمند است نگرانی ندارد، فرد ثروتمند میتواند تمام احساسات خوب را تجربه کند، میتواند هر کاری که دوست دارد انجام دهد، به هر کجای دنیا که می خواهد سفر کند، از زندگی اش لذت ببرد و به انسان های ديگر کمک کند.
انسان ثروتمند مدام شادمان است و خوشحالی یعنی شاکر بودن ، ولی انسان بی بضاعت مدام از زمین و زمان گلایه دارد و مدام ناشکر است، پس فقر هیچ وقت خوب نبوده و هیچ وقت هم خوب نخواهد بود، در فقر اصلاً حس خوشایندی وجود ندارد.( بیشتر بخوانید: چگونه احساس ثروتمند بودن کنید؟)
اشخاص بی بضاعت نظرشان این است که ثروتمند شدن سخت است و به آسانی نمی توان ثروتمند شد یا این که اگر بخواهی ثروتمند شوی باید شانس بیاوری یا به سراغ دعا و جادو بروی امکان دارد این جملات را از زبان فقیران بشنوید:
اگه شانس نداشته باشی نمیتونی پول دار بشی – طرف یه زمین خرید یهو قیمتش میلیاردی شد – اگه ۱۰۰ ميليون از بانک ببرم زندگیم از این رو به اون رو میشه – میگن فلانی رفته پیش دعانویس تو هر کاری میزنه پول از سر و کولش بالا میره – پول دار شدن که راحت نیست باید ۵۰ سال کار کنی هیچی نخوری تا بتونی دو قرون جمع کنی.
تمام این سخنان خیالات اشخاص بی بضاعت است، ثروتمند شدن بسیار بسیار راحت است چنانچه باورهای خود را تغيير دهید اگر به خدا ایمان داشته باشید اگر شجاع باشید و این تصورات اشتباه را از ذهن خود پاک کنید. باور کنید که ثروت براي تمام مردم دنیا وجود دارد تنها باید باور کنند و به نعمات اجازه وارد شدن بدهند.
اسرار ذهن ثروتمند
عاداتی که شما را فقیر ميکند
تضمینی وجود ندارد که خودداری از این موارد سبب ثروتمند شدن کسی بشود. ولی لااقل با کنارگذاشتن این عادت ها می توانیم از فقر پيش‌گيري کنیم. می توانیم بگوییم ثروت مانند یک استخر است. اندازه آب جمع شده در استخر هم به حجم آب ورودی و هم به اندازه آب خروجی بستگی دارد. قطعاً بستن سوراخ های استخر میتواند به زودتر پر شدن آن کمک کند.
- بدحساب شویم و قرض های خود را پس ندهیم!
داشتن اعتبار و آوازه خوش حسابی تأثير زيادي بر زندگی مالی شما می گذارد. مواردی پیش مي‌ايد که شما احتیاج دارید سریع پولی قرض کنید. احتمالا یک موقعیت تجاری فوق العاده یا هزینه ای پيش بيني نشده که باید به سرعت براي آنها پول تهیه کنید. اگر در بین دوستان و اشنایان خود به شخصی بدحساب معروف شوید، اعتبار خود را از دست خواهید داد. در این صورت ناگزیر می شوید تمام بار مالی پیش آمده در زندگی خود را تنها تحمل کنید. این شوک ها، فشارها و بارها میتواند شما را از پای در بیاورد و به ورشکستگی برساند.
- ترس از تغيير
بزرگ ترين ترس افرادی که چنين تفکرات ضعيف و اشتباهی دارند این است که از تغييرات می هراسند. افرادی که در زندگی خود تصمیم به تغيير می گیرند در واقع ثبات وضعیت خود را به خطر می اندازند که اشخاص کوته نظر از این وضعیت ترس دارند.
حتی این اشخاص از راه انداختن کسب و کار خود می ترسند برای این که ترس از شکست در وجودشان رخنه نموده است .
بعلاوه این اشخاص به شهر های ديگر هم مهاجرت نمی کنند برای این که در آن جا اصلاً دوستی ندارند یا شغل خود را تغيير نمی دهند زیرا پیدا کردن شغلی تازه به اراده و سعی بالایی احتیاج دارد که چنين افرادی ندارند.
راهکارهای ثروتمند شدن
- پولی که نداریم را خرج کنیم!
چه طور می توانیم پولی را خرج کنیم که هنوز نداریم؟ به سادگی! تصور کنید کسی امروز با من تماس می گیرد و ميگويد تصمیم دارد سفارشی یک ميليون تومانی بدهد. من یک ميليون تومان پس‌انداز دارم. پیش از آن که این فرد سفارش خود را رسمی کند و پول بپردازد میتوانم به بازار بروم و پس‌انداز خود را خرج کنم. با این استدلال که به محض آن که پول گرفتم، آن را به جاي پس اندازم می گذارم و آب از آب تکان نمی خورد. در این وضعت براي خود یک« بدهي ذهني» درست می کنم که باید به خودم بپردازم. ولی این بدهي های ذهني یکی از علل اصلی فقر و تنگ دستی آدم ها است.
چه ميشود اگر فرد از سفارش خود منصرف شود؟ چه ميشود اگر براي یک حالت اضطراري ناگزیر شوم یک ميليون تومان خرج کنم در حالی که اصلاً پس اندازی براي خود باقی نگذاشته ام؟ چه ميشود اگر به نداشتن پس‌انداز عادت کنم و هنگامی که پول به دستم رسید، آن را هم خرج کنم؟ حتی اگر فرد سفارش خود را قطعی کند، امکان دارد چند ماه یا یک سال بعد پول را به من بدهد. من امروز یک ميليون تومان خرج کرده ام. بخاطر تورم پولی که یک سال بعد دریافت می کنم کم ارزش تر از امروز است.
- مشاغل کم درامد
افرادی که تفکرات فقیرگونه ایی دارند سال های سال با درامد کم کار ميکنند و دائم از رییس و همکاران خود گلایه ميکنند . این اشخاص از آغاز هفته کاری براي رسيدن روز جمعه روز شماری ميکنند و هر روز خسته و درمانده به منزل بر می گردند، ولی جالب است بدانید که جرأت استعفا از کارشان را ندارند برای این که همان طور که گفتیم از تغيير و به خطر انداختن ثبات وضعیت زندگی شان ترس دارند.
- تنها یک شغل داشته باشیم!
گفتیم که از این شاخه به این شاخه پریدن میتواند یکی از علل تهی دست شدن ما باشد. ولی نشستن بر روی یک شاخه هم ما را به ثروت نمی رساند. اینکه هر روز صبح سر یک کار ثابت حاضر شویم و حقوقی مشخص بگیریم، بی آن که به ارتقای شغلی، افزایش مهارت های حرفه ای و گسترش کسب وکار خود فکر کنیم ما را به ثروت نمی رساند.
راههای اصولی ثروتمند شدن
- حسادت
این اشخاص اکثراً دارای حس حسادت ميباشند و به حقوق همکاران و یا حتی منزل جدید همسایه شان حسادت می ورزند.
- دائم شغل عوض کنیم!
به چند علت ما دائم از این شاخه به آن شاخه می پریم. نخست آن که مشاغلی را می پذیریم که دوستشان نداریم. کسی که بدون علاقه و تنها براي گذراندن زندگي به یک حرفه وارد شده باشد در نخستین فرصت تلاش ميکند به شغلی ديگر پناه ببرد. از طرف ديگر ما دوست داریم یک شبه و در همان سال نخست کاری خود به ثروت برسیم.
در حالی که تمام کسب وکارهای موفق مانند گوگل و فیسبوک سال هایی دشوار را پشت سر گذاشته اند. از طرف ديگر احتمالا عدم قابلیت ما در برقراری رابطه مؤثر با همکاران، خيلي زود حال ما را بد میکند و دوست داریم محیط را سریع ترک کنیم. اما ايرادي ندارد که به دنبال ارتقای شغلی از یک شرکت به شرکت ديگر برویم. به شرط آن که در این شغل جدید بتوانیم از تجربه های گذشته خود استفاده کنیم و« صفرکیلومتر» به حساب نیاییم.
- داشتن همه چیز از همان آغاز کار
این اشخاص خیال ميکنند در آغاز کار باید همه منافع نصیبشان شود اما بدون هیچ سعی و سخت کوشی. آن ها در ذهن خود بکار های ساده و اسان با دستمزد های بالا فکر ميکنند بدون این که بخواهند از یک رده شغلی پائین تر با دستمزدی کم تر آغاز کنند.
- بدون پول خرج کردن، فقط پس‌انداز کنیم!
کسی که که خرج نمیکند هیچوقت فرصت نمی کند که با آدم های تازه اشنا شود. حالت های شغلی پیش روی وی محدود خواهند بود. بخاطر ظاهر نامناسب نمی تواند در گفتگو های شغلی موفق عمل کند. زیرا با دوستانش مهربان نیست و مدام تلاش ميکند به جاي« بخشیدن» فقط« بگیرد»، آنها دوست ندارند با وی هم کار شوند. دوستانش ميدانند دیدن وی یعنی هزینه های بدون برگشت. به بیان ساده، خسیس بودن بیش تر از ول خرجی میتواند سبب تنگ دستی شود.
- پائین بودن عزت نفس
این اشخاص همیشه قابلیت ها و ارزش هایشان را دست کم می گیرند و دائم از زندگی فعلی خود گلایه ميکنند ، حتی تلاشي براي بهتر شدن وضعیت شان هم نمی کنند.
اگر هم چنان بکار خسته کننده خود ادامه دهند چطور میتوانند عزت نفس شان را افزایش دهند؟ در این وضعیت بدون داشتن هیچ حس طراوت و ترقی فقط از زندگی گله و شکایت خواهند کرد.
- پول پس‌انداز کنیم، نه سرمایه!
درصورتی که پولمان را تنها پس‌انداز کنیم که چیزهایی براي خود بخریم این پس‌انداز سودی ندارد.
پولی که پس‌انداز می کنیم میتواند به سرمایه تبدیل شود و منبعی باشد براي افزایش درامد ما. سرمایه گذاری، بورس، گسترش کسب وکار، بهینه کردن ابزارآلات یا راه انداختن کسب وکاری تازه از نگاهی متفاوت به پول حاصل ميشود .
گردآوری: بخش روانشناسی بیتوته
