تداوم نگاه‌های جنسیتی به رانندگی زنان در سطح شهر



رانندگی زنان،اخبار اجتماعی،خبرهای اجتماعی

روزنامه شرق نوشت: اولین گواهی‌نامه زن ایرانی طبق برخی اسناد تاریخی به سال‌های 1319 هجری شمسی در کشور برمی‌گردد. اتفاقی که بیش از 80 سال از وقوع آن می‌گذرد و دیگر رانندگی زنان جامعه نه یک پدیده ویژه، بلکه به یک روزمره معمول بدل شده است. اما نگاه‌های جنسیتی نسبت به رانندگی زنان همیشه قدرت بیشتری داشته، تا حدی که تجربه برخی زنان از ناامنی روانی در حین رانندگی حکایت می‌کند. آن هم با به کار بردن جملاتی نظیر آنکه «زن را چه به رانندگی»، «تو باید پشت ماشین لباسشویی بنشینی». طبق مشاهدات بیشتر زنان در حین رانندگی و روایت‌های این گزارش، زنان در موقعیتی که دچار بی‌احتیاطی و خطا در رانندگی شوند، با میزان توهین و تحقیر بیشتری نسبت به مردان مواجه می‌شوند؛ به شکلی که گویا زنان راننده، خیابان را از مردان به عاریه بردند اما این به آن معنا نیست که رانندگی اصولی، زنان را از گزند هر تمسخر و توهینی دور نگه دارد. آزارهایی که قوانین موجود هم چندان حمایتی برای پیگیری آن در اختیار زنان نگذاشته است. اینها همه در حالی است که زنان همیشه سهم کمتری در تخلفات رانندگی دارند و در آخرین آمارهای تیرماه امسال، سرهنگ جوانبخت، رئیس اداره تصادفات پلیس راهور تهران بزرگ گفته بود: «در تصادفات جرحی امسال 88 مردان و تنها 12 درصد زنان مقصر بودند. خانم‌ها تخلفات حادثه‌ساز را کمتر تجربه می‌کنند و انتخاب آنها معمولا احتیاط هست. آنها خیلی رفتارهای پرخطر و ریسک‌پذیر را انجام نمی‌دهند».

 

به کجا شکایت می‌کردم؟

حالا بیش از شش سال است که سعیده به دلیل شرایط کاری که دارد مرتب بین تهران و شهرهای دیگر با خودروی شخصی در تردد است. قبل از شروع روایت تأکید دارد که تحقیر و تمسخرهای حین رانندگی، کمتر شده است و ادامه می‌دهد: «با وجود تردد زیادی که بین تهران و شهرستان دارم این رفتار در خیابان‌ها مختلف است. تجربه توهین در حین رانندگی من در تهران خیلی کمتر شده، ولی مثلا پیش می‌آید که در اتوبان در لاین خودم حرکت می‌کنم که یک‌دفعه راننده پشتی من شروع به بوق و چراغ زدن‌های ممتد می‌کند تا مثلا یک ماشین از من جلو بیفتد... درست است که این رفتارها کمتر شده اما در برخی شهرها هنوز هم تا متوجه می‌شوند راننده یک زن است، فضا را در خیابان برای من ناامن می‌کنند. مثلا چند وقت پیش در خیابان اصلی حرکت می‌کردم که یک آقایی بی‌احتیاط از فرعی به جلوی من پیچید، در‌واقع حق با من بود‌ اما شروع به فحش‌های زننده کرد که مثلا زن را چه به رانندگی، آن روز حالم خیلی بد شد، چون اصلا کاری از من برنمی‌آید. به کجا از دست این آقا شکایت می‌کردم؟ مثلا شماره پلاک را برمی‌داشتم و با آن چه می‌کردم؟ هفته‌ای چند بار پلاک راننده‌های توهین‌کننده را بردارم؟ من از این ناراحت بودم که نتوانستم از خودم دفاع کنم».

 

 از ترس تمسخرها دیگر رانندگی نکردم

از تاریخ صدور گواهی‌نامه نسیم یک‌سال و نیم می‌گذرد‌ اما به دلیل تجربه آزارهای حین تمرین رانندگی، بعد از اتمام آموزش و گرفتن گواهی‌نامه دیگر پشت ماشین ننشسته و علت آن می‌گوید: «راستش فکر نمی‌کردم در محله ما هم آدم‌هایی باشند که به زنان راننده متلک بیندازند. هر‌روز که برای تمرین رانندگی با مربی به خیابان می‌رفتیم، متلک‌های جدید می‌شنیدم. مثلا یکی کنار پنجره می‌آمد و می‌گفت آخه زن را چه به رانندگی یا مثلا موتوری رد می‌گفت نکشیمون... حتی بی‌دلیل فحش می‌دادند. یک روز خیابان پشت چراغ قرمز بودیم که پسری جوان با موتور کنار ما آمد و با لحن تحقیرآمیزی من را نشان داد و به مربی من گفت؛ بابا اینو نیار تو خیابون، بلد نیست می‌زنه به ماها، مربی توضیح داد زیر پاهای خودش ترمز و کلاج است‌ اما آن آقا شروع به فحاشی کرد و حتی وقتی من شیشه را بالا کشیدم به این رفتارهای تحقیرآمیز خود ادامه داد و رفتیم. واقعا تا چند دقیقه حال من و مربی بد بود و متحیر این همه بی‌ادبی بودیم. این صحنه‌ها را به‌خوبی در خاطر دارم که ما برای تمرین باید در منطقه‌ای می‌رفتیم و مثلا دور دوفرمان تمرین می‌کردیم، آنجا هنرجوهای دختر و پسر همه بودند‌ اما بیشتر متلک‌ها به ما دخترها گفته می‌شد. دیگر حوصله این چالش‌ها را نداشتم و بعد از گرفتن گواهی‌نامه دیگر رانندگی نمی‌کنم».

 

چون زن هستم رانندگی‌ام مشکل دارد

بیش از 10 سال از شروع رانندگی مریم می‌گذرد. حالا هر روز از خانه تا محل کارش را رانندگی می‌کند و ماهی یک بار هم با ماشین سفرهای برون‌شهری می‌رود اما با وجودی که از کم‌‌شدن این نوع متلک و آزارها حرف می‌زند اما به تجربه‌های قابل‌تأملش هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «خیلی برای من پیش می‌آید که مثلا در یک کوچه یا خیابان باید دور بزنم یا پارک کنم، بعد چند ناظر می‌گویند چیزی نیست هول نشو. این رفتارها نه از سر محبت و نه از سر احترام است بلکه تنها از روی تمسخر است که هنوز هم برای من آزاردهنده است. اتفاقا از آدم‌های بیمار، از هول و دستپاچه‌شدن زنان لذت می‌برند... به نظرم این بدترین نوع آزار است... در کل رانندگی برای من به‌عنوان زن سخت‌تر از رانندگی برای مردان است. بارها در رانندگی حق با من بوده اما با تمسخر راننده‌های دیگر جلوی من پیچیدند، از نظرشان حتی اگر حق تقدم با من هم باشد چون زن هستم رانندگی‌ام مشکل دارد».

 

خیلی‌ها من را به عنوان مربی زن راننده قبول ندارند

حدود 15 سال از مربیگری عاطفه می‌گذرد و حالا در یکی از آموزشگاه‌های رانندگی تهران مشغول به کار است، از آزارهای خیابانی در هنگام تعلیم در خیابان تا نگاه بعضی هنرجوها برای گرفتن مربی می‌گوید که در تمام آنها این نگاه به رانندگی زنان وجود دارد و ادامه می‌دهد: «شاید هر روز نه اما هر هفته با یک جمله و متلک جدید آشنا می‌‎شوم. وقتی هنرجو در ماشین است، این جمله را خیلی می‌شنوم که زن را چه به رانندگی... حتی هنرجوها برای انتخاب مربی بیشتر از آقایان انتخاب می‌کنند چون فکر می‌کنند مردها رانندگی بهتری دارند، در صورتی که مثلا در مجموعه ما زنان جزئیات بیشتری را به هنرجوها آموزش می‌دهند و درصد قبولی هنرجوهای ما خیلی بیشتر از مردها است‌».

 

بوق‌های ممتد آزاردهنده؛ چون زن هستم

بیش از 12 سال از اولین رانندگی سپیده می‌گذرد، در این سال‌ها بارها ماشین عوض کرده و حالا برای خرید ماشین و خرابی ماشین تقریبا یک راهنمای خوب بین دوست و آشنا تبدیل شده، با‌این‌حال از تجربه خودش به عنوان راننده می‌گوید: «در این مدت واقعا درک کردم که زنان قانونمندتر و محتاط‌تر از مردان رانندگی می‌کنند، اما برخی از مردها تصور می‌کنند هرچقدر بیشتر قانون‌شکنی کنند و غیر‌اصولی‌تر رانندگی کنند، مهارت بیشتری دارند. هر زمان که همپای این راننده‌ها نبودم و مثلا در اتوبان اصول استاندارد خودم را رعایت کردم با توهین و بی‌ادبی مواجه شدم. بارها این را شنیدم که برو پشت ماشین لباسشویی بنشین. حتی برایم پیش آمده و دیدم ماشینی کند و آرام حرکت می‌کند یا اشتباهی انجام می‌دهد، همه از دور می‌گویند احتمالا راننده زن است و خیلی وقت‌ها متوجه شدند مثلا راننده یک پیرمرد بوده است، چون فرض بر این است که هرکسی رانندگی ضعیفی داشت، حتما زن است... این تجربه همیشگی من است که وقتی در لاین خودم حرکت می‌کنم، از پشت سر مدام بوق ممتد می‌زنند تا با سرعت جلو بزنند و لاین عوض کنند و اگر با بازی آنها پیش نروی، تحقیر می‌شوی و اگر هم آنها را همراهی کنی باید با خطر تصادف دست‌و‌پنجه نرم کنی... بارها برای من پیش آمده که هنگام پارک دوبل که فقط چند ثانیه وقت می‌گیرد توهین و تحقیر شدم، اما همین مقدار زمان ولی با راننده مرد شرایط را متفاوت می‌کند، چون همه حتی گاهی رانندگان زن حق بیشتری برای مردان قائل هستند... در بازار خرید ماشین هم تا متوجه می‌شوند خریدار زن است، ماشین‌های مدل پایین و ارزان را معرفی می‌کند که در صورت تصادف، صاحب ماشین هزینه کمی را متقبل شود، یعنی پیش‌فرض این است که زنان مهارت کافی ندارند و قرار است تصادف کنند».

 

با راننده مرد این کار را نمی‌کردند؛ ولی چون من زن بودم، همیشه تجربه می‌کردم

مبارکه تا چند ماه قبل با ماشین شخصی به دانشگاه می‌رفت و تجربه روزهایی را که در کمربندی آزادگان بر او گذشته، بازگو می‌کند و می‌گوید: «خیلی وقت‌ها مردها بدون راهنما و احتیاط خودشان را در اتوبان جلوی من می‌چپاندند تا مثلا جلوتر از یک دختر باشند. حتی گاهی با یک نگاه و جمله تحقیرآمیز این کار را می‌کردند و مثلا جلوی من می‌پیچیدند... وقتی از دانشگاه برمی‌گشتم، تعداد ماشین‌های سنگین زیاد بود و من با پراید باید به‌سرعت از کنار آنها می‌گذشتم؛ چون خیلی وقت‌ها این ماشین‌های سنگین‌ یا وانت‌های باری دنبال من می‌کردند و با من هم لاین عوض می‌کردند که ترس وحشتناکی را تجربه می‌کردم. در‌صورتی‌که با هیچ راننده مردی این کار را نمی‌کردند و من چون زن بودم، چنین چیزی را تجربه می‌کردم».

 

باید در اعمال مجازات، تفاوت فشارهای اجتماعی را در نظر گرفت

مسئله خشونت علیه زنان به‌عنوان یک معضل جهانی بیش‌ از دو سده است که توجه دانشمندان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده و ابوذر نصراللهی، وکیل پایه یک دادگستری، هم اشاره دارد: درحالی‌که نیمی از منابع انسانی هر کشور را زنان تشکیل می‌دهند، ما هنوز در برخی کشورها به‌طور سنتی با برخی تبعیض‌های جنسیتی مواجه هستم و به شرق می‌گوید: «منع تبعیض جنسیتی هرگز به معنای نفی تفاوت‌های جنسیتی نیست. به عبارت دیگر باید در مقولاتی مانند جرم این تفاوت‌ها را درک کرد و متناسب با جنسیت افراد جامعه سیاست‌گذاری کرد. متأسفانه در بسیاری از کشورها زنان در مواجهه با برخی از جرائم مانند خشونت‌های خانگی یا جرائم علیه تمامیت جسمانی آسیب‌پذیرتر هستند، به گونه‌ای که در برخی از آنها در مقایسه با مردان از لحاظ کمیت بیشتر قربانی می‌شوند یا آثار جرم برای آنها شدیدتر است. برای مثال در مزاحمت‌های خیابانی کمتر پیش آمده که یک مرد از این مزاحمت‌ها شکایت کرده باشد، حال آنکه زنان چه از نظر تعداد این مزاحمت‌ها و چه ار نظر آثار مخرب روانی این رفتار‌ها رنجیده‌اند. درباره مشکلاتی که زنان راننده دارند، هم به‌واسطه این باور غلط که زنان رانندگان خوبی نیستند، همواره مورد آزار کلامی مردان و حتی برخی زنان قرار می‌گیرند که این آزارها چنانچه به حد توهین برسد، در چارچوب مواد ۲۴۵ و ۲۵۰ قانون مجازات اسلامی و ماده ۶۰۸ قانون تعزیرات قابلیت تعقیب کیفری دارد؛ یعنی قانون‌‌گذار در این فقره توجهی به میزان آسیب‌هایی که به زنان بعد از تحمل توهین وارد می‌شود، نداشته و بزهکار را مستحق کیفری برابر با زمانی دانسته که قربانی مرد است و این در حالی است که به لحاظ باورهای غلط عملا زنان صرفا به خاطر جنسیت‌شان بیشتر آماج این آزارها قرار می‌گیرند. لایحه منع خشونت علیه زنان بیش از یک دهه است که با وجود مطالبه جامعه معطل مانده و در نهایت با تغییر عنوان بخشی از مواد آن تبدیل به لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت در ۵۷ ماده شد که هنوز مراحل نهایی خود را طی نکرده و به‌عنوان قانون قابلیت اجرائی پیدا نکرده است. برابر ماده ۲۸ لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت هرکس به اعتبار جنسیت یا موقعیت آسیب‌پذیر یا نوع رابطه، مرتکب جرائم مذکور در آن ماده و ازجمله توهین شود، دادرس باید او را با حداکثر مجازات مقرر محکوم کند».

 

مرحله اثبات آزار خیابانی بسیار سخت است

به‌صورت کلی درباره توهین به همه افراد، ماده 608 قانون مجازات در بخش تعزیرات به آن اشاره کرده که توهین به افراد، فحاشی، به کار بردن الفاظ رکیک که موجب حد قصر نباشد را جرم می‌داند و برای آن مجازات تعیین کرده است. مهدیه فرهادی، وکیل دادگستری می‌گوید: «هرچند که مجازات آن شلاق و جزای نقدی بوده؛ اما قانون کاهش حبس‌های تعزیری که مصوبه 99 است، باعث از بین رفتن مجازات شلاق شد و برای توهین فقط همان جزای نقدی درجه شش در نظر گرفته شد که حداقل دو میلیون تا هشت میلیون تومان می‌شود. این صرفا درباره توهین است که به همه افراد مربوط است؛ اما درباره خانم‌ها ماده 619 قانون مجازات را داریم که در آن تصریح می‌کند که هر‌کس در اماکن عمومی یا معابر متعرض و مزاحم اطفال یا زنان شود، مجازات خواهد شد. همچنین اگر الفاظ و حرکات مخالف شئون را به کار ببرد، حبس دو تا شش ماه، به‌علاوه 74 ضربه شلاق در نظر گرفته شده است. البته کاهش حبس‌های تعزیری آن را هم تغییر داد و چون جزء جرائم قابل گذشت است، حداقل و حداکثر مجازاتش به نصف تقلیل پیدا کرد؛ یعنی حداقل به یک تا سه ماه تغییر کرد. این در حالی است که هر جرمی که اتفاق می‌افتد، مرحله اثبات بسیاری دشواری دارد، برای مثال اگر در ماشین به خانمی فحاشی و توهین شده باشد و آن خانم قصد پیگیری قضائی داشته باشد، برای اثبات آن به شهادت دو مرد نیاز دارد. در‌واقع در مرحله مقدماتی اولین کاری که شاکی باید انجام دهد، این است که ادله و مدارک خودش را ارائه دهد. یکی از آنها می‌تواند شهادت دو شاهد آقا باشد و اگر شاهدان خانم هستند، باید تعداد آنها بیشتر از آقایان باشد. با‌این‌حال اگر یک خانم در ماشین تنها بوده و با توهین از طرف راننده مرد ماشین دیگری مواجه شده باشد، شاهدی برای اثبات این ماجرا ندارد. پس مرحله اثبات این موضوع بسیار سخت است و نهایت اگر به مرحله اثبات هم برسد، مجرم با یک حبس ناچیز روبه‌رو می‌شود که اگر اجرای این حبس را هم در نظر بگیریم، متأسفانه عملا اجرائی نمی‌شود. مثلا حبس یک تا سه ماه را که در نظر بگیریم، در قانون حبس یک ماه در اجرای احکام اصلا اجرا نمی‌شود».

 

نسترن فرخه



کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------