خود خودت باش!



برگشتن به خود

بيا خودت باش، خود خودت باش. بدون تظاهر، بدون دورنگي

 

همه چي كه دليل نداره، منطق نداره، همه چي علت و معلوم نيست. مگه تا حالا نشده اتفاقي بيفته و علتش رو ندوني. مثل عاشقي كه معشوقي نداره، مثل عشق يك طرفه، عشقي كه خدا به بنده‌اش داره و گاهي اوقات بنده خدا فراموش مي‌كنه...

مثل به وجود آمدن خودت در يك دنياي فناپذير و رفتن تو به يك جاي فنانشدني. مي‌بيني همه چيز كه دليل نداره فقط كافيه دقت كني و به زندگي‌ات توجه داشته باشي. تا حالا شده بخواي داد بزني، بخندي، كسي رو بغل كني، گلي رو پرپر كني، گريه كني، بپري بالا و پايين، برقصي، شاد باشي، ‌ناراحت باشي، بخواي كسي رو بيخودي ببوسي، محبتت گل كنه، يه دفعه بخواي دعا كني و دلت براي خدا تنگ بشه بدون اين كه خودت دليلش رو بدوني. به خودت مي‌گي نمي‌دونم فقط ندايي مي‌گه اين كار رو بكن. اون وقته كه دوست داري بلند بشي و كاري رو كه دلت مي‌خواد انجام بدي و بعد احساس سبكي و بي‌وزني مي‌كني، انگار جدا از خاك و افلاكي، يه موقع‌هايي دلت مي‌خواد كاري رو انجام بدي كه نمي‌شه، مي‌خواي كنار اوني زندگي كني كه تو روياهاته، تو آسمون ستاره‌هاي شب رو جمع كني و موهاتو باهاشون آراسته كني، تو زمان ورجه وورجه كني،‌ ذهن ديگران رو بخوني و آينده رو پيش‌بيني كني، مي‌دوني نمي‌شه، مي‌دوني كه فقط روياست، مي‌بيني مگه اين رويا دليل مي‌خواد. بيا اين قدر زندگي رو سخت نگيريم اين قدر پي علت و معلول نباشيم. گاهي به خاطر چيزهاي ساده از خيلي زيبايي‌ها مي‌گذريم و مي‌گيم كاري كه مي‌كنيم دليل داره يا منطقيه و يا با عقل جور در مي‌آد.

نگاه كن، قشنگ‌تر ببين، واضح‌تر و شفاف‌تر ببين، حتي طبيعت هم گاهي اوقات خسته مي‌شه و مي‌بيني كه تو تابستون برف مي‌آد يا برگ‌ها زرد مي‌شن، گل‌هايي كه بايد در تابستون رشد كنند، تو برف‌هاي سفيد جوونه مي‌زنند. طبيعت هم خسته مي‌شه و بدون دليل عمل مي‌كنه، كاري كه احساسش مي‌گه انجام مي‌ده، گل‌هاي وحشي‌اش رو دوست داره زرد بكنه، قرمز يا نارنجي بكنه. همينه كه زيباش مي‌كنه. بيا مثل طبيعت باش، خطر كن همينه كه زندگي رو جالب مي‌كنه. ريسك كن و به دنبال روياهات برو حتي اگر مي‌دوني كه پيروز نمي‌شي و يا غيرممكنه. ولي اون وقت احساس رضايت مي‌كني چون مي‌دوني كه تلاشت رو كردي و براي عقيده‌هات جنگيدي و آسون از دست‌شون ندادي، چون آسون به دستشون نياوردي.

بيا خودت باش، خود خودت باش. بدون تظاهر، بدون دورنگي، بيا با خودت با زندگي‌ات صادق باش و به خاطر ديگران، وجود متعالي خودت رو ترك نكن. خودت باش تا بدوني چه كسي تو رو به خاطر خودت مي‌خواد. دروغ نگو و نقاط ضعف رو با تلقين زياد نكن تو، آره تو مي‌توني پرستو باشي و سفر كني، خورشيد باشي بتابي، بارون باشي بباري، رود باشي جاري بشي و انسان باشي و رشد كني و اگر به وجود خودت پي ببري و اون ظاهر ساختگي، اون نقابي كه خودت ساختي رو بذاري كنار و نقاب خدادادي‌ات رو، رو كني اون وقت مي‌دوني زير نقاب ساختگي چيه؟

كسي كه همه چيز رو فتح مي‌كنه، قلب‌هاي شكسته رو و اشك‌هاي ريخته شده رو، گل‌هاي پرپر شده محبت و زيبايي و وجود الهي رو فتح مي‌كنه. اما تظاهرات تو باعث شده كساني تو رو بخوان كه به خاطر شخصيت ساختگي‌ات دورت جمع شدند و نمي‌دوني و سرگردوني كه قلب كدوم رو فتح كني. گاهي اوقات دوست داري برگردي به خودت، اون وقته كه همه تركت مي‌كنند و تو احساس شكست مي‌كني و مي‌گي چرا خودم نبودم و مجبوري زندگي رو از صفر شروع كني. بيا مثل گل‌هاي قالي يك دست، يك رنگ و ثابت باشيم. برگرد، بيشتر از اين تو اين راه ساختگي قدم برندار اون وقت راه برگشت سخت‌تر مي‌شه. روياهات رو هدف قرار بده و دنبال‌شون كن تا پوچي رو حس نكني. افكارت رو در نظر داشته باش و با آن‌ها همراه شو و ببين با عجيب‌ترين و پيچيده‌ترين قصه‌اي كه در عمرت طي كرده‌اي مي‌توني جاي خالي تظاهر رو با "خودت بودن"، پر كني. مي‌دوني كه كلمات قدرت تغيير آينده و عوض كردن دنيا و زندگي‌ات رو دارند. پس با اين جمله دنياي تظاهرت رو تغيير بده. بايد خودت باشي تا در اين مسير پرپيچ و خم و طولاني پشيمون نشي.


منبع:مجله موفقیت

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------