«زندگی قسطی» آخرین پناه شهروندان
- مجموعه: اخبار اجتماعی
- تاریخ انتشار : یکشنبه, 19 آبان 1398 10:55
بسیاری از شهروندان برای رفع نیازهای روزمره خود اگر به سوی بانکها دست دراز نکنند، به دنبال فروشگاههایی میگردند که فروش اقساطی داشته باشند. به همین دلیل پر بیراه نیست که اکنون از رواج پدیده «زندگی قسطی» سخن بگوییم؛ به جرأت میتوان گفت که چرخ زندگی بسیاری از خانوارها دیگر بدون قسط و وام نمیچرخد. آمار مرتبط با تسهیلاتدهی بانکها در نیمه اول سال جاری نیز حکایت از تغییر ترکیب «هدف از پرداخت تسهیلات»، به سمت توسعه و خرید کالای شخصی دارد.
آخرين گزارش بانک مرکزي از نيمه ابتدايي سال جاري حکايت از آن دارد که مردمي که روزي براي خريد مسکن و خودرو اقدام به دريافت وام ميکردند، اين روزها ديگر توان پسانداز پول خود براي تامين ساير نيازهايشان را هم ندارند. افرادي که درآمدشان کفاف خريد تلويزيون، يخچال، لوازم خانگي و ... را نميدهد ديگر پناهي جز وامهاي بانکي و فروشگاههايي که فروش اقساطي دارند، پيدا نميکنند.
متاسفانه افزايش نرخ ارز و جهش شاخص تورم در حدود دو سال گذشته پديدهاي رقم زده که مردم به زندگي قسطي روي آورند و پاي معيشتشان بدون دريافت وام و خريد قسطي لنگ بزند. در اين زمينه حتي گروهي از دهکهاي پايين جامعه در تامين ضروريترين نيازهاي خود نظير تامين هزينه تحصيل فرزندشان با مشکلاتي مواجه هستند و از اين رو به منابع بانکي و دولتي روي ميآورند و هر روز خود را بدهکارتر ميکنند. البته در اين زمينه گروهي از مردم هم هستند که براي تبديل معيشت خود به احسن گاه بيدليل اقدام به وامگيري ميکنند که در ادامه به بررسي آن هم ميپردازيم.
اما موضوع اصلي اين گزارش به رشد لجامگسيخته قيمت بسياري از محصولات مربوط ميشود که خانوار ناچار به تهيه آن هستند. بهعنوان مثال امروز ديگر نميتوان خانهاي را بدون يخچال، اجاق گاز، تلويزيون و ... متصور شد. يا اين انتظار بيهودهاي است که از جوانان بخواهيم بدون تهيه اين لوازم به تشکيل زندگي بپردازند. اما متاسفانه قيمت اين گروه از کالاها در حال حاضر چنان افزايش يافته که ديگر درآمد و پسانداز افراد کفاف تهيه آن را نميدهند. همچنين نگاهي به شاخص تورم نشان ميدهد که در نيمسال ابتدايي امسال گروه خوراکيها بيشترين روند فزاينده قيمت را داشتهاند و بر اساس پژوهش محققان دانشگاه تربيت مدرس از خرداد سال 97 تا پايان خرداد سال جاري ميانگين تورم مواد غذايي به 150 درصد رسيده است.
اين اتفاق در شرايطي رخ داده که در سال جاري دستمزد کارگران و کارمندان در بهترين حالت حدود 30 درصد رشد داشته است. حال نميتوان از خانوار انتظار داشت که نياز خود به مواد غذايي و خوراکي را سرکوب کنند تا بتوانند براي تهيه اقلام ديگر اقدام به پسانداز کنند. بر همين اساس پژوهشگران ميگويند اکنون 50 درصد درآمد خانوار شهري و 90 درصد درآمد روستانشينان صرف تهيه اقلام غذايي ميشود. اما اگر اين خانوار مابقي درآمدشان را هم پسانداز کنند آيا ميتوانند براي فرزندشان جهيزيه تهيه کنند يا خرج پوشاک، درمان، تحصيل، تفريح و ... خود را تامين کنند؟ مسلما با قيمتهايي که اکنون در تمامي بازارها مشاهده ميشود پاسخ اين پرسش منفي است.
قطعا نميتوان از مردم خواست که با روزي يک وعده خود را سير نگه دارند، از لُنگ بهجاي پوشاک استفاده کنند، بهجاي مراجعه به پزشک، خوددرماني کنند، مسکن نخرند و با پايينترين مدل خودرو رفتوآمد داشته باشند. بنابراين خانوار براي تامين نيازهايشان دست به خلق ابزار جديد ميزنند؛ ابزاري که سالهاي سال خانوار ايراني به آن توسل جستهاند قسط و وام بوده و به نظر ميرسد که در سال جاري رويآوردن به اين ابزار فراگيرتر هم شده است.
خريد و فروش وام
ذات و طبيعت بشر بر پايه نيازهايش خلق شده است. در بسياري از مواقع اين نيازها هستند که انسان را وادار به انجام کاري ميکنند و باعث ميشوند که هر انساني اهداف جديدي را براي خود تعريف کند. اين نيازها هستند که در هر مقطعي راه افراد را مشخص ميکنند و شاکله ذهني و دغدغه آنها را تشکيل ميدهند. چنانکه برخي از جامعهشناسان و روانشناسان انسان بدون نياز را به مانند مردهاي متحرک تشبيه ميکنند.
اما براي پاسخگويي به اين نيازها که اهداف ما را ميسازد ديگر صرف تلاش و کوشش کافي نيست، بلکه در جهان امروز اين سرمايه و دارايي انسانهاست که مسير هموارتري را براي آنان ميسازد. بر اين اساس عدهاي با کار شبانهروزي و اشتغال در دو يا سه شيفت کاري سعي ميکنند به نياز خود برسند و افرادي هم هستند که براي تعجيل در تامين نياز خود به ابزارهاي ديگر نظير وام و يا خريد قسطي روي ميآورند. البته ممکن است برخي خواستهها چنان بزرگ باشند که با سالها کارکردن هم نتوان به سرمايه لازم براي دستيابي به آن جمع کرد، بر اين اساس چارهاي جز اخذ وام نميماند. بهعنوان مثال اکنون قيمت خانه در پايتخت بهگونهاي است که اگر يک کارگر بخواهد با حداقل حقوق کارگري، يعني يک ميليون و 517 هزار تومان، واحدي 30 متري قديميساخت بخرد، حداقل به 300 ميليون تومان سرمايه نياز دارد؛ يعني او براي تامين اين خواسته خود بايد 17 سال بدون وقفه و بدون اينکه خرج ديگري داشته باشد، کار کند. البته اين امر مشروط بر آن است که تغييري در حقوق او و قيمت خانه به وجود نيايد که اين هم امري محال است. بنابراين اين افراد چارهاي جز رويآوردن به وامهاي بانکي ندارند.
البته اکنون چنان شکافي در هزينه و درآمد خانوار به وجود آمده افراد از پس پرداخت اقساط وام خانه برنميآيند. آمار بانک مرکزي نيز نشان از کاهش 24 درصدي تسهيلاتدهي مسکن در نيمه ابتدايي سال نسبت به مدت مشابه سال قبل دارد. حال نگاهي به بازار لوازم خانگي نشان ميدهد که اگر افراد بخواهند يخچالي در اندازه و کيفيت معمولي ساخت داخل بخرند حداقل بايد چهار ميليون بپردازند. اين قيمت براي تلويزيونهاي 32 اينچ داخلي به 5/2 ميليون تا سه ميليون تومان ميرسد. اجاقگازهاي داخلي معمولي هم در همين بازه قيمتي قرار دارند.
البته اينها کالاهاي مصرفي بادوام هستند؛ متاسفانه معيشت خانوار اکنون بهگونهاي شده که گاه براي کالاهاي مصرفي روزانه و حتي درمان بيماريهاي خود اگر دست نياز به سمت بانکها دراز نکنند، حداقل از آشنايان خود طلب پول قرضي ميکنند. در اين بين فرهنگ عمومي جامعه هم به سمتي پيش رفته که گاه داشتن يک کالا و استفاده از برندي خاص به يک ارزش تبديل ميشود؛ چنانکه در اطرافمان افرادي هستند که براي خريد آخرين مدل گوشي تلفن همراه، خود را بدهکار ميکنند و يا فشار مالي زيادي را متحمل ميشوند تا داراييشان از دوستانشان کمتر نباشد که اين امر نياز به فرهنگسازي دارد. اما امروز آنچه در فشار معيشتي و افزايش تقاضا براي وام صورت گرفته اين است که عدهاي ديگر بهصورت آنلاين روي به نزولخوري آوردهاند و به اسم خريد و فروش وام بانکي، پولي را به متقاضيان ميدهند و سود بالايي از آن ميبرند.
کار اين سايتها اين است که از طريق فروش وام، معرفي ضامن و حتي سرمايهگذار سود کلاني را به جيب ميزنند. البته بعضي از متقاضيان هم به دليل نياز فوري خود و رهايي از پيچ و خم ضوابط بانکي حاضر به پذيرش اين پول هستند که گاه نه نيازي به ضامن دارد و نه نيازي به صف. در نتيجه انتظار ميرود که مسئولان برنامهريزي صحيحي براي بهبود معيشت مردم انجام دهند تا هر روز روي تازهاي از بدترشدن زندگي مردم و سوءاستفاده از آن را مشاهده نکنيم.
آرمان ملی/ امیر داداشی