محاکمه پدر به اتهام قتل پسر معتاد



مردی که متهم است پسر معتادش را به قتل رسانده است، با شکایت همسرش به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.

 به گزارش شرق، یک سال قبل زنی به پلیس گزارش داد پسر 30ساله‌اش گم شده است. این زن به مأموران گفت: پسرم به خانه آمد و از من و پدرش پول خواست بعد هم با پدرش بیرون رفت.

 

شوهرم برگشت اما پسرم دیگر برنگشت، هر جایی را که تصور می‌کردیم ممکن است پسرم رفته باشد جست‌وجو کردیم اما ردی از او پیدا نکردیم. دو روز بعد از این گزارش، مأموران جسد مرد جوانی را که در منطقه‌ای بیابانی رها شده بود، پیدا کردند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی خانواده آبتین به آنجا رفتند و جسد را شناسایی کردند. پدر آبتین به مأموران گفت نمی‌داند چه بلایی سر پسرش آمده است و او روز حادثه از پسرش جدا شده و به خانه‌اش رفته بود اما گفته‌های مادر آبتین راز قتل را فاش کرد. این زن به مأموران گفت: پسرم با پدرش بسیار اختلاف داشت. او مدام از پدرش پول می‌گرفت.

 

روز حادثه هم آمد و یک میلیون تومان پول خواست. شوهرم با آبتین دعوا کرد اما در نهایت قبول کرد پول را بدهد. خودش 700 هزار تومان پول داشت و تصمیم گرفت 300 هزار تومان هم قرض بگیرد و به آبتین بدهد. آنها با هم از خانه خارج شدند و من هم به خانه خواهرم رفتم. شب که شد به خانه برگشتم اما شوهرم تنها بود و گفت آبتین از او جدا شده و دنبال کار خودش رفته است.  آبتین و پدرش بسیار با هم دعوا می‌کردند و شوهرم بارها او را تهدید به مرگ کرده بود. گفته‌های مادر آبتین تنها مدرک مأموران نبود. آنها روی لباس پدر آبتین مقداری گل و چند قطره خون پیدا کردند. این در حالی بود که مأموران در محل کشف جسد چند سنگ پیدا کردند که خون‌آلود بود. به این ترتیب، مرد میان‌سال بازداشت شد.

 

متهم بعد از بازداشت به قتل پسرش اعتراف کرد و گفت: آبتین از زمانی که نوجوان بود به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد و وضعیت خوبی نداشت. او هر بار برای تأمین مواد از من پول می‌گرفت. وقتی که به او پول نمی‌دادم کارهای خلاف دیگری می‌کرد. روز حادثه به خانه آمد و گفت پول نیاز دارد، یک میلیون تومان بدهکار است و باید آن را بدهد. من عصبانی شدم و به او گفتم دست از سر ما بردار تو همیشه من را اذیت می‌کنی. بی‌پولی تو ربطی به من ندارد و خودت باید پول را تأمین کنی.

 

کار به دعوا و درگیری کشید. مادر آبتین دخالت کرد و به آبتین گفت ما هرچه پول داشتیم خرج بدهی‌های تو کرده‌ایم و تو باید  رفتارت را درست کنی. همسرم به آبتین گفت نمی‌شود پدرت کار کند و تو درآمد او را خرج مواد کنی. آبتین به ‌سمت مادرش حمله‌ور شد تا او را بزند و بعد هم فحاشی کرد. من خیلی عصبانی شدم به آبتین گفتم با هم به خانه پدربزرگت می‌رویم. من 700 هزار تومان دارم و 300 هزار تومان هم از او قرض می‌گیریم و به تو می‌دهم. بعد از همسرم خواستم به خانه خواهرش برود تا آبتین که به‌شدت خمار بود بیشتر به او بی‌احترامی نکند.

 

متهم به قتل ادامه داد: آبتین را به ‌سمت خانه پدرم بردم. پدرم گفت پول ندارد و من همان 700 هزار تومان را به آبتین دادم. پسرم عصبانی شد و گفت همه پول را می‌خواهد. دیگر کنترل خودم را از دست داده بودم و نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم. کنار جاده بود که با هم درگیر شدیم. من او را به دورتر بردم که کسی ما را نبیند بعد هم به آبتین گفتم نمی‌توانم کارهایش را تحمل کنم و از او خواستم از زندگی ما بیرون برود. او دوباره فحاشی کرد و با عصبانیت و ناراحتی گفت چون من پدرش هستم باید هزینه‌های او را تأمین کنم. من از کارهای آبتین واقعا خسته شده و عصبانی بودم و از اینکه با مادرش بدرفتاری می‌کرد، ناراحت بودم.

 

متهم گفت: همانجا سنگ را برداشتم و به‌ سمت پسرم حمله کردم. او هم به ‌طرف من حمله کرد و مرا زد. من که خیلی ناراحت بودم او را زدم البته قصدم کشتن آبتین نبود. قصدم این بود که عصبانیتم را خالی کنم و به او بگویم تا به حال به‌خاطر اینکه بچه‌ام بود به او باج می‌دادم و از این به بعد این کار را نمی‌کنم. یکباره پای آبتین لیز خورد و به زمین افتاد. سرش به تکه‌سنگی که آن اطراف بود برخورد کرد و از هوش رفت. من خیلی ترسیدم وقتی نبضش را گرفتم و دیدم نبضش نمی‌زند و نفس نمی‌کشد، آبتین را رها کردم و به خانه برگشتم.

 

مرد میان‌سال گفت: همسرم از من شکایت دارد اما خودش می‌داند آبتین مرا بسیار اذیت می‌کرد و اعتیادش زندگی همه ما را نابود کرده بود. من خسته بودم و دیگر نمی‌توانستم تحمل کنم. بعد از پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به‌زودی پای میز محاکمه می‌رود.

 

 

کالا ها و خدمات منتخب

    تازه ترین خبرها(روزنامه، سیاست و جامعه، حوادث، اقتصادی، ورزشی، دانشگاه و...)

    سایر خبرهای داغ

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------