حکایت راه حل بهلول برای پرداخت پول بخار



داستانهای آموزنده بهلول,حکایت آموزنده بهلول

حکایت بهلول و آشپز

 

یک روز عربی ازبازار عبور می کرد  که چشمش به دکان خوراک پزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد.

هنگام رفتن صاحب دکان گفت : تو از بخار دیگ من استفاده کردی وباید پولش را بدهی.

مردم جمع شدن  مرد بیچاره که از همه جا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا می گذشت.

از بهلول تقاضای قضاوت کرد بهلول  به آشپز گفت : آیا این مرد از غذاي تو خورده است؟

آشپز گفت : نه ولی از بوی آن استفاده کرده است.

بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد وبه زمین ریخت وگفت : ای آشپز صداي پول را تحویل بگیر.

آشپز با کمال تحیر گفت : این چه طرز پول دادن است؟

بهلول گفت :  مطابق عدالت است کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول  دریافت کند.

 

منبع:namakstan.ir

کالا ها و خدمات منتخب

      ----------------        سیــاست و اقتصــاد با بیتوتــــه      ------------------

      ----------------        همچنین در بیتوته بخوانید       -----------------------